قاطی پاطی |
|
به قلبم گفتم :چرا خوابم نمیبره؟این بی خوابی ها از کجاست؟ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . جواب داد:حرف مفت نزن،ادای آدمای دلشکسته رو هم در نیار.. یادت رفت ظهر عین خرس قطبی خوابیده بودی..؟؟ . . قلبم اعصاب نداره هاااا.. برای چراغ های همسایه هم نور آرزو کن ، بی شک حوالی ات روشن تر خواهد شد ... دخترک رو به من کرد و گفت : واقعا آقا ؟!
گفتم: ببخشید چی واقعا ؟!
گفت: واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد !
گفتم: بله
گفت: اگه آره، پس چرا پسرایی که از ما ها خوششون میاد
از کنار ما که میگذرند محو ما میشن،
ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشید فقط
سر پایین میندازید و رد میشید !
گفتم: آره راست میگی ، سر پایین انداختن کمه !
گفت: کمه ؟ ببخشید متوجه نمیشم ؟
گفتم: برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا(س) باید زانو زد حقا که سر پایین انداختن کمه ..! دیشب یه جر و بحثی با بابام داشتم
من،پشت اين پنجره ها منتظرم... "
"خـــــــ♥ـــــداونــــــــدا" آمین...
زندگی زیباست اما با خدا بودن زیباتر
گاهی شیطان حل می شود در فنجان... شیطان اندازه یک حبه قند است.... گاهی می افتد توی فنجان دل ما.... حل می شود آرام آرام.... بی انکه اصلا ما بفهمیم... و روحمان سر می کشد آن را.... آن چای شیرین را... شیطان زهرآگین دیرین را... آن وقت او ....خون می شود در خانه تن.... می چرخد و می گردد و می ماند آنجا... او می شود " من " ارزش بودنت را !!!
همیشه...
از اندیشه ی یک لحظه
نبودنت میتوان فهمید صفحه قبل 1 ... 125 126 127 128 129 ... 141 صفحه بعد |