میدونیـ تمامـ غمـ و دردهایـ ما از نزدنـِ حرفایـ ناگفتمونهـ
اینهـ کهـ میشهـ بغضـ…میشهـ کینه…نفرتـ از عزیز ترینـ ها!
نقابـ اخمیـ کهـ رویـ صورتتـ داریـ بهتـ اقتدار نمیبخشهـ لااقلـ برایـ منـ
+زیرِ تابوتـ درد را گرفتمـ با دستانـِ خودمـ گورشـ را کندمـ
+یادمونـ نرهـ ما آدما تاوانـ کارایـ خودمونـ رو میدیمـ
+دارمـ کتابـ [دختریـ از پرو ]رو میخونمـ تا الانـ بد نبود