قاطی پاطی

 
از سرمای زمستان زیاد خوشم نمی آید.
خوشم نمی آید در زمستان بمیرم. کسانیکه برای تشییع جنازه می آیند سگ لرز می زنند.
 
نمی خواهم زیر آفتاب سوزان تابستان هم جزغاله شوند و همش منتظر شوند که مراسم تمام شود ،
بروند توی ماشین کولر را روشن کنند و بگویند آخیش ! راحت شدیم.
 
دوست دارم در بهار بمیرم.
هوای خنک و دلنشین بهار که همیشه عاشقش بودم به من خوش آمد بگوید اولین روزهای خوابیدن در عمق طبیعتش را.
 فقط یه ایراد دارد. گل مورد علاقه ام "نرگس" در بهار نمی روید.
گل مریم هم خوب است. نمی خواهم چندین حلقه گل روی سرم خراب شوند.  دو حلقه گل برایم کافیست.
 
عکسی را بگذارید که خیلی خوشحال هستم !
 دوست دارم بخندم. یادم آمد عکس خندانی ندارم. باید بروم ، آرایش کنم. زیبا ترین لباسم را بپوشم ،
 یک پیراهن رنگی شاد، لبخند بزنم ، عکسی بیندازم ، برای آن روز.
 
مبادا کسی سیاه پوش شود از مرگ من.
به احترام شادی هایی که از من فرار میکردند، دوست دارم همه شاد باشند .
 تا بحال که کسی دلش برایم تنگ نشده، بعید است بعد از مرگم هم بشود. خیالم از این بابت راحت است.

 

بالاخره همه می روند...

 

من میمانم و آرامشی که همیشه به دنبالش بودم ... چقدر عمیق است اینجا... چقدر آرام است...

 

همه سر در لاک خود می خزند و میلولند و می جوند و می روند...

 

کاری هم با من ندارند... چقدر آرامم اینجا... نه دغدغه ای ... نه فشاری... نه دردی...

 

نه غمی ... نه یأسی ... چیزی برای ناراحتی وجود ندارد دیگر...




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ تاريخ پنج شنبه 21 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:8 نويسنده یاشار |