قاطی پاطی |
|
ﺩﺳﺘﺖ ﮐﻪ ﺑﻠﺮﺯﺩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﯽ
ﭘﺎﯾﺖ ﮐﻪ ﺑﻠﺮﺯﺩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯿﺮﻭﯼ
ﺩﻟﺖ ﮐﻪ ﺑﻠﺮﺯﺩ …
ﺍﺳﻬــــــــﺎﻝ ﺩﺍﺭﯼ
ﺍﺳﻬـــﺎﻝ !
ﺍﻟﮑﯽ ﻓﺎﺯ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺭ !
خدایا امروز را مهمان قلبم باش
امروز پای سفره ی درد دلهای من باش
میدانم که فردا و فرداها مرا مهمان لطف و رحمت خود خواهی کرد
همچون گذشته . . . تو زندگی هیچوقت التماس نکن!
اگر التماس کردی به نامرد نکن!
اگر مردی نارو نزن!
اگر زدی به رفیق نزن! اگر مردی مال مردم نخور!
اگر خوردی از یتیم نخور!
اگر مردی قسم نخور!
اگر خوردی به ناموس نخور!
اگر مردی پشت به کسی نکن!
اگر کردی به معبود نکن!
اگر مردی غصه نخور!
اگر خوردی واسه دنیا نخور!
اگر مردی گریه نکن!
اگر کردی واسه پول نکن!
هی!داداش توی دنیا هر چی میخوای باش!
ولی...
نامرد نباش! اگه در رفاقت گناهی داشته باشیم زندان لازم نیست
حسرت دیدار کافیست
مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت .
آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت
و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند.
هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:
دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو
شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم...« یقین داشته باش که به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم »
اي كساني كه پستاي منو كپي مي كنيد
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ پرتغال ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ
. . . . . . . . . . صفحه قبل 1 ... 121 122 123 124 125 ... 141 صفحه بعد |